پنج نیروی رقابتی پورتر چیست؟
در دنیای پر از رقابت امروزی، همه مشاغل و کسبوکارها سعی میکنند کاری کنند که اجازه ندهند رقبا در سود آنان شریک شوند و این مسئله تقریبا در تمامی صنعتها دیده میشود. اما برای اینکه متوجه این امر شوید، بهتر است هر تصمیمگیری سه سوال مهم را از خود بپرسید: چه مواردی باعث سود بیشتر در شغل شما میشود؟ چه مواردی قدرتمندتر از رقبا هستند و کسبوکار شما را تحت تاثیر قرار میدهند؟ در چه زمانی آنقدر موفق شدهاید که رقبا نتوانند به شما ضرری وارد کنند؟ در این مقاله قصد داریم با توجه به پنج نیروی پورتر که یک چارچوب استراتژیک ساده است و به استراتژیستها کمک میکند تا بفهمند چه چیزی یک کسبوکار را سودآور میکند و بینش لازم را برای انتخاب های استراتژیک ارائه میدهد، به تمامی این سوالات پاسخ دهیم.
آشنایی با پنج نیروی پورتر، Porter’s 5 Forces
نیروی رقابتی پورتر یک چهارچوب استراتژیک ساده است که به استراتژیستهای مشاغل و کسبوکارها کمک می کند تا بفهمند چه چیزی یک صنعت را سودآور می کند و بینش های لازم برای انتخاب های استراتژیک را ارائه می دهد، چگونه برای هر صنعت و اندازه شرکت قابل اجرا است. مزیت اصلی آن، ابزاری استراتژیک که تصویر کاملی از عواملی که سودآوری را افزایش میدهد و به کسب و کار شما کمک میکند روندهای مخرب را در مراحل اولیه شناسایی کنید. و مهمترین نقطه ضعف آن، این ابزار خارجی است و برای کشف اطلاعات جدید به تحقیق و تجزیه و تحلیل زیادی نیاز دارد. مدل پنج نیروی پورتر شامل:• تهدید ورودیهای جدید
• قدرت چانهزنی تأمین کنندگان
• قدرت چانهزنی خریداران
• تهدید محصولات جایگزین
• رقابت در میان رقبای کنونی
مزایای پنج نیروی رقابتی پورتر
مدل پنج نیروی پورتر یک عنصر حیاتی در تحلیل استراتژیک است که به مشاغل کمک می کند تا تصمیم بگیرند، چگونه تعادل نیروهای رقابتی را برای به حداکثر رساندن سودآوری به کار گیرند .بر اساس این چارچوب، مشاغل باید خود را در جایی قرار دهند که سایر نیروها در آن ضعیفترین هستند، همچنین از چنین تغییراتی در نیروها بهره برداری کنند و از آنها به نفع خود استفاده کنند. اما مدل پنج نیروی رقابتی پورتر دارای مزایای متعددی است که این مزایا شامل:
1- مشاغل و کسبوکارها میتوانند یاد بگیرند که چگونه سود بین این پنج نیرو تقسیم میشود.
2- به استراتژیستهای مشاغل، بینشی بهتر برای ارزیابی نقاط قوت و ضعف شرکت ارائه میدهد.
3- از آنجایی که یک نمای کلی از کسبوکار ارائه میکند، به استراتژیستها کمک میکند تا مهمترین عواملی را که میتوانند بر موقعیت آنها در صنعت تأثیر بگذارند را شناسایی کنند.
4- این مدل همچنین به استراتژیستها کمک میکند تا به طور جامع در مورد کسبوکار فکر کنند و فرصتهای غیر آشکاری را کشف کنند که میتواند سرمایهگذاریهای بالاتری را جذب و بر رشد آینده شرکت تأثیر بگذارد.
5- پنج نیروی رقابتی مشاغل را قدر میسازد تا عوامل تاثیرگذار در کنترل و انجام قوانین و مقررات را تعیین کنند.
تجزیه و تحلیل پنج نیروی رقابتی پورتر به صاحبین مشاغل، دید جامعی از عوامل موثر بر سودآوری در کسبوکارها میدهد. و هنگامی که به درک درستی از هر نیرو رسیدند میتوانند استراتژی تدوین کنند که به کسبوکارشان این امکان را میدهد بهتر با نیروهای رقابتی مقابله کند و پتانسیلهای سودآوری را افزایش دهند. پس بهتر است نگاهی دقیقتر به هر پنج نیرو داشته باشیم.
تهدید ورودیهای جدید
هنگامی که کسبوکاری به مرحله سودآوری میرسد، تازه واردان در آن صنعت نیز اعلام موجودیت میکنند. اگر موانع برای ورود به آن صنعت کم باشد، آنها به راحتی میتوانند سهم بازار را تصاحب کرده و عاملی تهدید کننده برای سودآوری شوند، به این صورت که، قیمتها را پایین آورده و جایگزینهای ارزشمندی برای آنچه کسبوکار شما در حال حاضر ارائه می دهد را به مشتریان ارائه میکنند. از طرفی دیگر اگر موانع ورود زیاد باشد، برای تازه واردان بسیار سختتر است که سودآوری صنعت شما را تهدید کنند.
پورتر عقیده دارد هفت عنصر اصلی وجود دارد که موجب سختی راه تازهواردان میشود:
صرفهجویی در مقیاس طرف عرضه
تولید با حجم بالاتر و هزینههای پایینتر در هر واحد، شرکتهای تازه وارد را مجبور میکند در مقیاس بزرگ یا با ضرر هزینه، وارد بازار کسبوکار و رقابت شوند.
اثر شبکهای
هنگامی که میزان تقاضا و تعداد خریداران زیاد میشود، وفاداری مشتریان به کسبوکارها و در واقع یک شبکه بزرگتر، و عدم تمایل به خرید از تازهواردها باعث میشود آنان در شروع کار خود دلسرد شوند.
هزینههای جابجایی
هنگامی که تعداد تامین کنندهها در کسبوکارها و مشاغل بیشتر شود، مشتریان باید هزینههای جابهجایی بیشتری را پرداخت کنند، که این امر مانع از ورود تازهواردها میگردد.
سرمایه مورد نیاز
مانع دیگری که برای تازهواردها وجود دارد، سرمایهگذاری های سنگین است. با این حال اگر بازدهی آن کسبوکار زیاد باشد، سرمایه گذاران میتوانند شانسی برای ورود آنان به بازار را باز کنند.
مزیت غیرمنصفانه
برخی از مدیران اصلی برخی مشاغل و کسبوکارها دارای منابعی با سطح کیفیت متفاوت و هزینههای مناسبی هستند که تازهواردها امکان دسترسی و استفاده از آنها را ندارند. به طور مثال میتوان به مواردی همچون: فناوری ثبت اختراع، دسترسی انحصاری به منابع مواد خام، هویت برند قوی، یا موقعیت جغرافیایی مطلوب اشاره کرد.
دسترسی نابرابر به کانالهای توزیع
با در نظر گرفتن قدرت بازیکنان موجود، شاید برای تازه واردان نفوذ به کانالهای توزیع قوی بسیار دشوار باشد. به عنوان یک جایگزین، شرکتها معمولاً کانالهای توزیع سنتی را دور زده یا خودشان کانالهای جدیدی ایجاد میکنند. به طور مثال، خطوط هوایی ارزان قیمتی وجود دارند که شروع به فروش بلیط در وب سایتهای خود کردهاند.
سیاست دولت
سیاست دولتها میتواند موانع ورود تازه واردها را کاهش یا افزایش دهد. برای مثال الزامات صدور مجوز میتواند موانع ورود را افزایش دهد. در مقابل، اختصاص یارانهها میتوانند ورود را آسانتر کنند.
سوالاتی که می توانید در حین تجزیه و تحلیل در مرحله تهدید ورودیهای جدید از خود بپرسید:
چقدر طول میکشد و شامل چه میزان هزینه میشود اگر رقیبی بخواهد وارد بازار کسبوکار شما شود؟
آیا وفاداری مشتریان قوی در کسبوکار شما وجود دارد؟
آیا جذب مشتریان جدید از محصولات یا خدمات شما برای یک تازه وارد دشوار خواهد بود؟
آیا موانع دیگری برای ورود بازیکن جدید وجود دارد (مانند مقررات، مالکیت معنوی، دسترسی به کانالهای توزیع و غیره)؟
کسبوکار شما چقدر دقیق تنظیم شده است؟
آیا از فناوری کلیدی و دانش کسبوکار شما محافظت میشود؟
قدرت چانهزنی تأمین کنندگان
تامینکنندگان، موارد مورد نیاز را برای تولید و ساخت محصولات شما را ارائه میکنند (مانند اجزا، مواد و خدمات) وقتی قدرت چانه زنی تامین کنندگان بالا باشد، این احتمال وجود دارد که تامین کنندگان شما بتوانند یا قیمت ها را افزایش دهند یا کیفیت کاهش دهند. اگر تعداد تأمین کنندگان در کسبوکار شما زیاد باشد، با چالشی مواجه نخواهید شد در غیر این صورت اگر گزینه انتخاب بین چندین تامین کننده را ندارید، هیچ جایگزینی برای آنچه تامین کننده ارائه می دهد وجود ندارد، یا هزینه تعویض تامین کننده بالا است، تامین کنندگان قدرت چانه زنی قوی تری خواهند داشت، شما باید در استراتژی خود تجدید نظر کنید.
سوالاتی که میتوانید در حین تجزیه و تحلیل قدرت چانهزنی تأمین کنندگان از خود بپرسید:
تامین کنندگان کلیدی شما چه کسانی هستند؟
شرکت شما باید از بین چند تأمین کننده شایسته انتخاب کند؟
چند تامین کننده جایگزین می توانید پیدا کنید؟
تغییر تامین کنندگان خود چقدر دشوار یا گران خواهد بود؟
قدرت چانهزنی خریداران
در مدل 5 نیروی رقابتی پورتر، خریداران در واقع همان مشتریان شما هستند که میتوانند به بهای سودآوری کسبوکار، میتوانند قیمتها را کاهش دهد، رقبا را در برابر یکدیگر قرار دهد و کیفیت یا خدمات بالاتری را طلب کنند. این خریداران زمانی قدرت دارند که تعدادشان کم باشد و فروشندگان زیادی برای انتخاب داشته باشند. فراتر از این، اگر بخش بزرگی از درآمد یک فروشنده توسط تعداد انگشت شماری از خریداران تعیین شود، آن خریداران میتوانند فشار بیشتری وارد کنند و هنگام تعیین قدرت چانهزنی خریداران باید هزینههای مربوط سوئیچینگ نیز در نظر گرفته شود.
سوالاتی که می توانید در حین تجزیه و تحلیل قدرت چانهزنی خریداران از خود بپرسید:
در مقایسه با تعداد فروشندگان، چند خریدار بالقوه در صنعت شما وجود دارد؟
آیا تعداد انگشت شماری از خریداران بیشترین درآمد شما را تشکیل می دهند؟
اندازه سفارش هایی که دریافت میکنید چقدر است؟
آیا ارزش این را دارد که خریدار خود را تغییر دهید؟
همه کسبوکارها در حال رقابت با سایر صنایعی هستند که محصولات یا خدمات جایگزین آنان را تولید میکنند .اگر خریداران بتوانند نیازهای خود را با یک محصول یا خدمات متفاوت از یک صنعت جایگزین برآورده کنند، این امر باعث میشود کسبوکار شما بتواند قیمت را تعیین کند، اما هر چقدر جایگزین جذابتر و تعداد آنها زیاد باشد. خطر جایگزینی بسیار زیاد است.
سوالاتی که میتوانید در حین تجزیه و تحلیل تهدید محصولات جایگزین از خود بپرسید:
چند محصول/خدمات جایگزین در کسبوکار شما وجود دارد؟
آن محصولات/خدمات از نظر عملکردی چقدر شبیه محصولات و خدمات شما هستند؟
چه چیزی محصولات/خدمات شما را از آن جایگزینها متمایز میکند؟
آیا آن محصولات/خدمات مقرونبهصرفه هستند؟
هزینه خریدار برای تغییر به یک محصول جایگزین چقدر است؟ کم یا زیاد؟
آیا قادر به ارائه محصول یا خدمات جدیدی هستید که بتواند جایگزینی برای مدیریت بازار شود؟ اگر چنین است، آن چیست؟
• رقابت در میان رقبای کنونی
آخرین نیرو از پنج نیروی رقابتی پورتر، رقابت در میان رقبای کنونی است که توسط رقیبها و توانایی آنان در کسبوکاری در آن فعالیت میکنید، مشخص میشود و در واقع میتوان گفت، رقابت در بین مشاغلی که قدرت در بین آنها نسبتا مساویاست زیاد مشاهده میشود. و در زمانهایی که صنایع سرعت رشد کندی دارند، مشتریان میتوانند کسبوکاری را انتخاب کنند که هزینه کمتری را ارائه میکند.
سوالاتی که می توانید در حین تجزیه و تحلیل رقابت در میان رقبای کنونی از خود بپرسید:
تعداد رقبا در صنعت شما چقدر است؟
بزرگترین رقیب شما کیست؟
چه چیزی محصول/خدمات شما را از رقبایتان متمایز میکند؟
آیا موانعی وجود دارد که مشتریان شما را از تغییر ارائه دهندگان باز میدارد؟ اگر چنین است، آنها چه هستند؟
آیا صنعتی که در آن فعالیت میکنید در حال کوچک شدن یا در حال رشد است؟
نقاط ضعف پنج نیروی رقابتی پورتر
تلاش کافی برای کشف و درک سوالاتی که در زمان تجزیه و تحلیل به وجود میآید، نمیشود
عدم تعامل با ذینفعان در زمان تجزیه و تحلیل میتواند منجر به موانعی شود که حتی از راهاندازی و شروع آن جلوگیری میکند.
پنج نیروی رقابتی پورتر به درستی درک نمیشود، چرا که هدف استفاده از آن، بینشی برای تدوین استراتژی است، نه اعلام جذاب بودن یا نبودن آن کسبوکار.
استراتژیها شکست میخورند، زیرا مدیران و استراتژیستها مشاغل، رقابت صورت گرفته را بهطور گسترده یا صورت خیلی محدود تعریف میکنند. علاوه بر این، استراتژیستها نباید امکان تغییر مرزهای صنعت را نادیده بگیرند.
برخی از نویسندگان و منابع در صنعت بازاریابی عقده دارند، نوآوری را باید یکی از نیروهایی دانست که رقابت صنعت را پیش می برد. با این حال، پورتر استدلال میکند که فناوری و نوآوریها عوامل زودگذری هستند که برای جذاب یا غیرجذاب کردن یک کسبوکار کافی نیستند.
همچنین منابع زیادی وجود دارد که عقیده دارند مدل پنج نیروی رقابتی پورتر یک ابزار ثابت است و این چارچوب تصویری فوری از نیروهای رقابتی در یک برهه زمانی خاص ارائه میکند. با این حال، پورتر هرگز این عقیده را نداشت که این مدل یک روش ایستا است و درواقع، استراتژیستها باید به طور دورهای پنج نیرو را دوباره ارزیابی کنند و همچنین مراقب رویکردهای خلاقانه رقبا یا تازه واردان خود باشند.
چگونه میتوان از مدل پنج نیروی رقابتی پورتر استفاده کرد؟
با استفاده از این مدل باید به درک درستی از پنج نیرویی که پیشتر در مورد آن توضیح داده شد، برسید. گام بعدی شناسایی نحوه رقابت کسبوکار شما و تدوین استراتژی است. این در حالی است که قصد دارید از هر چنج نیرو استفاده کرده و میزان سودآوری کسبوکار خود را به حداکثر برسانید، اما سوال کلیدی که در اینجا باید به آن پاسخ داد این است که چگونه میخواهید به مزیت رقابتی دست یابید که سازمان شما را در موقعیتی برنده قرار دهد؟
پورتر از سه استراتژی، رهبری هزینه، تمایز، و تمرکز بر یک جایگاه خاص، را به منظور ایجاد موقعیت قابل دفاع و پیشی گرفتن از رقبا، مطرح میکند.
استراتژی رهبری هزینه
رهبری هزینه یک استراتژی است که بر کاهش هزینه های مربوط به ارائه یک محصول یا خدمات تمرکز دارد. با اتخاذ روشی که بتوانید در بخشها مختلف هزینهها را کاهش دهید، میتوانید به سودآوری مطمئنی برسید.
استراتژی تمایز
همان طور که از نام آن مشخص است، استراتژی تمایز بر ارائه محصول یا خدماتی متمرکز است که منحصر به فرد است.
استراتژی تمرکز
استراتژی تمرکز به ارائه خدمات به یک بازار هدف مشخص میپردازد. به این معنی که با به دست آوردن درک عمیق از مشتری خاص خود، میتوانید به طور مؤثرتر و کارآمدتری نسبت به رقبای خود که در کل صنعت کار میکنند به مشتریان خدمات ارائه دهید.
این وسط گیر نکن
این مهم است که شما در کسبوکار خود از کدام استراتژی استفاده میکنید و البته نا متعارف نیست که بیش از یک استراتژی داشته باشید، مخصوصا اگر کسبوکاری را اداره میکنید که در حال رشد، توسعه و سدودآوری است.با این حال، با بلوغ مشاغل، هنوز هم کسبوکارهایی وجود دارند که استراتژی نا مشخصی دارند که اغلب شاهد کاهش سود خود هستند. هنگامی که مشاغل نتوانند تلاش خود را بر روی یکی از این 3 استراتژی متمرکز کنند، همانطور که پورتر آن را مینامد: «در وسط گیر کردهاند»
مشاغلی که در میانه راه گیر کردهاند، سرمایهگذاری و عزم لازم برای مدیریت هزینهها، ارائه محصولات و خدمات منحصربهفرد جهت ایجاد تمایز، و توجه لازم برای پیگیری تمرکز را ندارند، در دراز مدت، متوجه میشوند که این استراتژی بازنده است.
کلام پایانی
در این مقاله به توضیح در مورد پنج نیروی رقابتی پورتر پرداخته شد. این پنج نیرو شامل: تهدید ورودیهای جدید، قدرت چانهزنی تأمین کنندگان، قدرت چانهزنی خریداران، تهدید محصولات جایگزین و رقابت در میان رقبای کنونی است که یک چارچوب استراتژیک ساده است و به استراتژیستهای مشاغل و کسبوکارها کمک میکند تا بفهمند چه چیزی یک کسبوکار را سودآور میکند و بینش لازم را برای انتخاب های استراتژیک ارائه میدهد. اهمیت داشتن یک استراتژی صحیح در متعادل کردن این پنج نیرو به صنایع و مشاغل در هز زمینهای کمک میکند تا در میان رقبای خود، سودآوری مطلوبی داشته باشند و طبق گفته پورتر وقتی کسبوکارها «در وسط گیر کردهاند» باعث میشود در طولانی مدت به بنبست برسند.